«مایکل» و «جنا» سه سال است که با هم ارتباط دارند،‌ و قصد دارند که بزودی با یکدیگر ازدواج کنند. اما جنا در میابد که باردار است، و مایمل فکر می کند که این مساله می تواند به دوران خوش جوانی آن دو خاتمه دهد...

وقتی یک رئیس سابق دانشگاه با یک زن جوان مرموز که در گذشته تاریک و پیچیده اش است، مجبور می شود با واقعیت تکان دهنده ای در مورد زندگی خود روبرو شود که پنجاه سال مخفی نگه داشته.

در آغاز سال نو پس از آن که موجی سهمگین به کشتی لوکس پوزیدون اصابت و آن را واژگون می کند، ناخدای کشتی به سرنشینانی که جان سالم به در برده اند اطلاع می دهد که سالن رقص کشتی حالت یک حباب هوا را دارد و آن ها می توانند تا موقع رسیدن کمک، در آن جا پناه بگیرند.

تمرکز بر یک خانواده نزدیک متشکل از چهار خواهر و برادر بالغ است که اسرار و زخم‌هایشان با بازگشت برادر گوسفند سیاه‌شان به خانه فاش می‌شود.» این سه نویسنده در حالی که سعی می‌کردند پروژه بعدی خود را چگونه خواهد بود، به موضوع خانواده پرداختند.

«جک ماریسن» آتش نشان جوانی است که در واحد آتش نشانی «نردبان 49» اداره اش به رهبری «کاپیتان مایک کندی» مشغول به کار است. او در هنگام فرونشاندن آتشی سهمگین، در عمارتی که در آتش می سوزد، گیر می افتد و گذشته اش را مرور می کند...

داستان این فیلم ۴ هفته بعد از فیلم قبلی آغاز می شود. بریجت جونز عشق زندگی اش را پیدا کرده و اکنون از خودش می پرسد، آیا همه چیزهایی که در موردشان رویا پردازی می کرده را بدست آورده است؟

«جک» که یکی از پیشگامان تجارت اینترنتی است که تلاش می کند اخلاقیات را زیر پا نگذارد و وارد دنیای خلاف، جنایتکاران، معتادان و ... نشود.

"گوگول" پسر یکی از مهاجران هندی که در آمریکا متولد شده است می خواهد جای خود را در میان دوستان نیویورکی خود باز کند اما خانواده اش تمایل دارند او به راههای سنتی شان پایبند بماند...